ته خط

همیشه آخر خط ..............

ته خط

همیشه آخر خط ..............

چادر

امروز جلسه ارزشیابی کارکنان بود بعد از دو ماه تاخیر بالاخره امروز برگزارش کردیم. تو محل کار من دو تا خانم داریم که مثل خر جای مدیر کار میکنن ولی حکمشون معاونت هست حق مدیریتشون هم و هکذا. نوبت که به یکی از اونها رسید اونی که در واقع جای مدیر امورمالی کار می کنه هرجفت مافوقاش یعنی هم مقام مسئول هم مقام تائید کنندش داشتن تو جلسه امتیازاتش رو می دادن. مقام تائید کنندش که نفر اول محل کار من هست به رعایت شعائر اسلامیش نصف نمره رو داد بقیه که اعتراض کردن بی انصافی هست گفت نه من خودم چند بار رفتم اتاقش دیدم چادرش رو گذاشته زمین. هرچقدر بقیه اصرار کردن به هیچ وجه حاضر نشد تو امتیازش تجدید نظر کنه. درسته که از این خانم زیاد خوشم نمی اد خیلی بی ادب هست ولی خیلی دلم می خواست برگردم بگم مرتیکه چطور دختر خودت با هزار قلم آرایش می آد همون دم در محوطه هم چادرش رو می ذاره تو کیفش تازه اونم اگه با شوهر جونش نیاد وگرنه که اصلا سر نمی کنه. یا اون خواهر زنت که تو دفتر کارش که هزارتا ارباب رجوع داره چادرش رو می ذاره زمین. تو به این بنده خدا که می رسه با وجودی که اصلا ارباب رجوع نداره  گیر به چادرش می دی. اگه خودت راست می گی و به شعائر اسلامی پایبندی چطور به خودت اجازه می دی حلال خدا رو حرام کنی؟ مگه تو کی هستی جز یک بنده گناهکار؟! 
نظرات 1 + ارسال نظر
وصال(درد دل عاشق و معشوق) پنج‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:22 ب.ظ http://gonjishk.blogsky.com/

یک نفر آسوده می گوید سلام


بر هزاران قاصدک با یک کلام


یک نفر شاید که باد است در پی اش


دارد از هر شعر و شوری بر سرش


یک نفر آرام هست با یاس ها


ایستاده از برای یاس ها با بادها


یک نفربا چشمهایش می نویسد روی آب


اشک را می ریزد اما در سراب


یک نفر آرام می گرید به خاک


در نبرد سایه ها دلهای پاک


یک نفر می آید از دورای دور


یک نفر می خواند از شعرای شور.


سلام
خیلی قشنگ مینویسی
به منم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد