ته خط

همیشه آخر خط ..............

ته خط

همیشه آخر خط ..............

چه روزی!

من اصولا موجود پخمه ای هستم. همیشه تصمیم می گیرم که دیگه سواری نمی دم بازم اجازه می دم تا ازم سواری بگیرم. امروز به خاطر تصمیمات دیشب رییس بزرگ دکتر چنان به هم ریخته بود که وقتی صبح اومد اتاق ما که منو صدا کنه متوجه بقیه افراد اتاق نشد هر کی هم که می دیدش فوری می فهمید اوضاع قمر در عقرب. اون هم مثل همه وقتهایی که مستاصل می شه به من پناه آورده بود که چه خاکی تو سرم بریزم. منهم که حرفهای نگفته زیاد داشتم هر چی این چند وقته تو دلم مونده بود رو بهش زدم اونهم از هر دری که وارد شد نتونست توجیه کنه. ولی چه فایده آخر سر دلم براش سوخت  و چند تا مسکن براش پیچیدم و شیرفهمش کردم که این نسخه حد اکثر تا اردیبهشت کارسازه بقیش مربوط به خودتونه که چه جوری از این فرصت استفاده کنین. من بیشتر ازین نمی تونم کاری برات بکنم. به هر حال چاره ای نداشتم تضعیف اون اقتدار منو کم می کنه.البته این وسط سفر مالزی من هم تبدیل به ماموریت شد. البته قابل توجه اونایی که مالیات میدن ماموریت واقعی یعنی برا کاری می رم نه به صورت سوری که فقط هزینم رو بدن.

کلا امروز پرماجرا بود پرده از خیانت یکی از دوستان قدیمی و همکار فعلی برداشته شد. با وجود ناراحتی و عصبانیت بقیه من خوشحالم دیگه مجبور نیستم حمایتش کنم هیچ وقت که خیرش نمی رسه منم مجبور بودم کلی بابت حمایت از اون از خودم مایه بذارم و چه آوانسهایی دکتر به خاطر اون از من گرفته بود. حالا خودش بره سر کنه ببینیم چه جوری سر می کنه.   

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد