ته خط

همیشه آخر خط ..............

ته خط

همیشه آخر خط ..............

جاه طلبی

امروز متوجه شدم بر خلاف آنچه که قبلا فکر می کردم آدم جاه طلبی هستم. امروز وقتی دکتر یه موضوعی رو به من نگفته بود و من از یه جای دیگه متوجه شدم و اون کاملا خشکش زد صحبت به یه جای دیگه کشید. و اون مجبور شد به یکی از مشکلاتش که از حلش عاجز بود اقرار کنه منم یه لبخند حاکی از اون که خیلی مونده رو پای خودت وایستی بهش زدم و اونو براش حل کردم. و چقدر این موضوع برام ایجاد خرسندی نمود. اونجا بود که متوجه شدم خیلی جاه طلبم. چون من نه از سر کمک و دلسوزی این کار رو براش کردم و نه از اینکه گره از کار کسی باز کرده بودم خوشحال بودم. شعف من از این بود که برتریم رو بهش ثابت  کردم. اینکه به من احتیاج داره و وابسته است. این که من از اون تیز ترم و....... حالا که بهش فکر میکنم تردید دارم که چه جوری باید فکر کنم از یه طرف یعنی درستش هم همینه باید از این احساس خودم شرمگین باشم و باید تو نیتم تجدید نظر کنم ولی از طرف دیگه ته دلم هنوز قایمکی از موضوع خوشحاله.

واقعا چقدر میشه آدم خوبی بود؟ 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد